داستان تکان دهنده ...
فقط برای فرجش دعاکنیم...شاید این جمعه بیاید...شاید...

يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون.... شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره

...

خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن _ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشد

اماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم لباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادرو سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ببينم اين حضرت زهرا ميخواد چيکار کنه مارو... يالا سوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، ورفت اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و حالم خوب نبودداشتم حرفهای خانومه روکه مثل پتک توسرم میخوردتوذهنم مرورمیکردم تو راه که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه، هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم چي ميگه

اما داشت به من ميگفت ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت مهدي رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان دلش ازدست ما ميگيره، اينارو ميگفت منم رانندگي ميکردم.... واردخونه شدم ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند هیئت تو خانواده مون فقط لات من بودم تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميده صفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چفیه هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنم پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم یازهرای مظلومه دست منو بگير یازهرا يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگير من ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم. کسي تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم توسروصورت خودم میزدم گريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم چون کسي نبودیه حس عجیبی بهم دست داده بودکه توی همه عمرم تجربه نکرده بودم احساس میکردم سبک شدم احساس میکردم تازه متولدشدم.... نیمه شب بود، باصدای بازشدن قفل در ازخواب بیدارشدم همون پای تلویزیون خوابم برده بودپدر و مادرم از حسينيه آمدند تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمم رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت: رضا جان حالت خوبه؟چراچشمات قرمزه چراصورتت قرمزشده گفتم چیزی نیست گفت صدات چراگرفته همه نگران بودن دورموگرفته بودن گفتم چیزی نیست امشب براامام حسین عزاداری کردم همه ازتعجب مات مونده بودن مادرم گریه میکرد وخداروشکرمیکردمیگفت ممنونم خداکه دعاهای منومستجاب کردی و..... افتادم به پای پدر و مادرم، گريه.... تورو به حق اين شب عاشورا منو ببخشید من اشتباه کردم بابام گريه میکردمادرم گريه میکرد خواهروبرادرام.... صبح عاشورا، زنجيرو برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم سمت حسینیه محلمون تو حسينيه که رفتم، ميشناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم همه یه جوری نگام میکردن سرپرست هيئت آدم مسنیه آمد و پيشونيمو بوسيد و بغلم کرد و گفت رضاجان خوش آمدي، منت سر ما گذاشتي منم خجالت میکشیدم آخه یه عمرباعث اذیت وآزارمردم اون محله بودم...رفتم تودسته و هي زنجير ميزدم

وبه ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به امام زمان زدم گريه ميکردم جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، سرپرست هيئت منو صدا زد گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!! گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم بین الحرمینم زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟ زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان من یه عمرزیربارگناه مرده بودم توزنده ام کردی؟ اومدم ضریح آقا رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم. داد میزدم، حسین جان، حسین جان، دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه دستمو بگیر، نگذار برگردم دوباره نذاردوباره راهموگم کنم..... سرپرست هیئت کاروان زیارتی داره داره، مکه مدینه میبره. یه روزتومسجدمنودیدصدام زدرضاجان میای به عنوان خدمه بریم مدینه، گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت، یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان بقیع، پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم گریه کردم: زهرا جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟ من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم حاجی!!! خلاصه دیگه شغل پیداکردمو اهل کاروزحمت شده بودم رفیقای اون چنینی را گذاشته بودم کنار و آبرو پیدا کردم یه مدتی، دو سالی گذشت همه ماجرا یه طرف، این یه قصه که میخوام بگم یه طرف مادر ما گفت: رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی، اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟ گفتم هرچی نظرشماست مادر،من روحرف شماحرف نمیزنم رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه خلاصه رفتیم خواستگاری پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود. منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت: ببین پسر من میدونم کی هستی. اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله شدی. میدونم چه کارها و چه جنایات و .... همه ی اینارو میدونم، ولی من یه خواهش دارم، چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم. فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو. همین طوری بمون. من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو میخرم. من حالا نوکرتم. منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم. گفت از طرف من هیچ مانعی نداره، دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم. پدرمون، خواهرمون، مادرمون، اینها همه، مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه عروس خانم وقتی باسینی چای وارد شدیه نگاه به من کرد، یه وقت گفت: یا زهرا!!!!! سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین...

مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق من دیدم فقط صدای شیون از اتاق بلنده همه فقط یک کلمه میگن: یا زهرا!!! منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره! مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟ گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه؟ گفتم چی میگه؟ گفت: مادر میگه که.... دیشب خواب دیدم حضرت زهرا اومده به خواب من، عکس این پسر شمارو نشونم داده، گفته این تازگیا با حسین من رفیق شده.... به خاطر من ردش نکن مادر دیشب حضرت زهرا سفارشتو کرده.... به خدا جوونا اگر رفاقت کنید، اعتماد کنید، اهل بیت آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده ای آبرودار آبرویم را بخر٬ جان زهرا از گناهم درگذر...

یازهرا...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





 نوشته شده توسط عاشق امام زمان (عج) در جمعه 18 ارديبهشت 1394برچسب:,

 لينك مطلب


درباره

به وبلاگ عاشقان مهدی (عج) خوش آمدید 1-
آیه قرآن

دریافت كد ساعت مهدویت امام زمان (عج)

پروفایل
تازه ترین مطالب sarbazegomnamemahdi
موضوعات
آرشیو
لینکدونی
پیوندها
ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
بنت الزهرا
شعرامام زمان
نکات مهم و مطالب ناب از قرآن و روایات مذهب ما ، منبریات برگرفته شده از menbar1.blog.ir کپی با ذکر منبع بلامانع است
مطالب فرهنگی
ثبت نام شبکه ماه نو
سازمان جوانان هلال احمر
UnknownSoldier
انهار
امـــــام عصــــــر(عج)
شهدا شرمنده ایم .....
رهبران شیعه
مجله تفریحی پلمس
حجاب گل
دیدی متفاوت
عصر ظهور
چشم انتظار حضرت عشق
جملات زیبا عارفانه رسول طالبی
صفحه های نور
مرکز فرهنگی صالحون
دکترآزاده عباسی
به سوی نور
احسان علیخانی
اسلام کوئست
.:.::: کانون روضه :::.:.
آثار مداحان سرشناس کشور
معجزه خداوند نزدیک است
زبان و ادبیات عربی...
راه بهشت
مهدویت
در انتظار یار
مذهبی باش
منتظران مهدی
برهان
دانلودکتاب مذهبی
یاران مهدی
فصل سیزدهم: گزیده هایی از دعا و مناجات امام حسین علیه السلام
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
راه بهشت
وبسایت های گوناگون مذهبی:
دختران مومن چادری
السلام علیک یا اباعبدالله
مهدی بیا ....
هرکسی لیاقت شهادت ندارد
یادمان شهدا
"یا صاحب الزمان"
رهبران شیعه
شهدا
ندای دل
الهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر
خادم اصغر
روشنتر از خاموشی
لبیک یا حسین (ع)
گیاهان دارویی شفا
روز انتظار
قالب
اجتمائی
چشم انتظار حضرت عشق
محبان امام زمان ( عج )
شکلک خوشگل
اسلام شیوا
دلپریزاد (سایت حجاب)
درمان کمردرد با طب سنتی
پیشوای رئوف
گلواژه های دینی
حدیث عشق
طب نامه اهل بیت
عبرت ها
السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)
آبدارچی هیئت
چـــــــــــــادر خاکی
پرسپولیس قهرمان
آموزش سرویس Gmail-
کامل ترین مطالب اتفاقی
راه آسمان
سایت ایرانی ها
حجاب
آفرینش ها
خسته شدم از مجردی
ورود محجبه ها ممنوع !!!!
یا صاحب الزمان
نشانه های ظهور
حجاب خونبهای شهیدان
حرف دل جامعه
مای لرن
'داستان حجاب گفتگوی دینی
تغذیه سالم
ﻣﻨﺘﻘﻢ ﺧﻮﻥ ﻣادر
هیئت جوانان صاحب الزمان(عج)
ولای علی (ع)
امام زمان (عج)
صفحه های نور
ندای موعود
شکلکــ هایــ ماه بـآنو
لیل
هیئت جوانان مسجد حضرت سیدالشهداء(ع)
عشق تلخ
چرا حجاب؟
سمت خدا
عاشقان حضرت مهدی (عج)
پله پله تا شهادت
بازگشت به خویشتن
وبلاگ محمدجواد سلمانی
زینت زن=حفظ حجاب
لینکهای حجاب
انوار1
کانون گفتگوی قرآنی
♥♥وبلاگ بزرگ یاران امام زمان(عج)♥♥
سلام ودرود بر آقا امام زمان (عج)
عشق موفق
ساحل آرامش
هیئت تشنگان فرات اهواز
حجاب،گوهر ناب
منتظران ظهور
باحالاش بفرما تو
وبلاگ مذهبی اهل فوز
پایگاه مقاومت بسیج علی اصغر
قرآن و حدیث
مذهبی
دختران با لطافت قرن 21
حجاب نامه
مسعودحق پرست
...حجــآب دونـه...
کتابخانه شیعه
رهگذر قلب خسته ام
مولا مهدی گل یاس
اشعار مذهبی**
آقا امام زمان
روایت غزل
معماری
بانوی سیب
کلبه شادی
سرزمین کهن
شناخت رهبری
نغمه عشق
څُـدآیـے څُـدآ ۼَـړیبـﮧ
شهدای شهرستان بجستان خراسان رضوی
چراغ دستی من
چو گیسوی تو من درپیچ و تابم
: محبان حضرت مهدی (عج)
خاتون
مادر
کانون توحید
چرا حجاب نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تلاطم نفس
حوزه
فریاد رسی می آید
تقدیر شیرین
لحظه
Lovely98
پنجره ای روبه خدا
عاشقان واقعی نمی میرند
اگه فاطمه نیستیم فاطمه گونه باشیم
♥ خــدای مـن ♥
دینی-فرهنگی
داستان
وب سایت امام حسین (ع)
حلقه شهید محمد ابراهیم همت
جوان ایرونی
دفاع همه جانبه
☺☺زندگی شاد☺☺
سلامت برتر
آیت الله العظمی بهجت
مقاومت علی اصغر
منتظران ظهور(آرمیتا)
☆*¨★`*☆دخترحوا☆*¨★`*☆
❤محجبه ها فرشته اند❤
دلنوشته های بیدل
دلنوشته های منتظران ظهور
تفکرناب
هم میهن
غم شیرین دریا
☂ܓ✿ ترنم باران✿ܓ☂
پایگاه آنلاین مشکات، ناحیه2
طب اسلامی و طب سنتی
فونت های زیباساز
زندگی و فناوری
عاشق گمنامی
یادگاری
مدیون حسینم/مجنون ابالفضلم
ایلامکده
دل خوشي های طلبه
آفتاب سرا
نماز
.:: امید ::.
هیئت مکتب آل حیدر(ع)
عشقم مادرم ؛ پشتم پدرم
تك داستان آموزنده
ترنم باران
اس ام اس
چت بست
جـملات زیـبا...داسـتانهـاے کوتــاه
عاشقانه عارفانه
^&&زیـــر آسمون شــــــــــهــــر&&
همسفر
پایگاه مقاومت بسیج حضرت علی اصغر (ع)
علمدار خدا
اینجا کلبه دل من است...
منتظران ظهور313
⎝⓿ ⓿⎠ فانی بلاگ ⎝⓿ ⓿⎠
دوست من خدا
کلبه عاشقانه من و خدایم
مـــن خلیفه خــدا بر زمینم
به نام او که بی دیدن هویداست
انصارالمهدی
خطای دید
لنبر
دیوار
یا فاطمه زهرا
چشمانی بارانی
ღصدفی بر گوهر وجودღ
(پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی
:: همفکری با دکتر علی شریعتی ::
خادمین سرزمین نور
"وبلاگ عاشقان قائم(عج)"
.:: منتظران ظهور ::.
خاطرات من وعماد (آقاي شهاب الدین )
♥خـــــــدا♥
مسخره بازی
جملات زیبا (رسول ترک)
بازی آنلاین
مدیا 2 دانلود
Hame chi
کلید حل مشکلات خدا
جهان خالی از حجت نمی ماند
مجمع فرهنگي رهپويان علوي سريش آباد
بازیگران ایرانی
بیچاره فرزندآدم
12امام علیهماالسلام
علی علیه السلام در قرآن و سنّت
30دانلود|اندروید،بازی،نرم افزار،آهنگ،بازی
مذهبی باش
خدایی خدا غریبه
کلیپ روم
هیئت محبین المهدی(عج)
فقط اندروید
هیئت متوسلین به حضرت زهرا(س)خرم آباد
مهدی عج
رهبر
آشپزخانه یاس
مشاوره رایگان سید میلاد جعفری
شیعیان کیستند؟
ایرانیان
بردگی کلمات
˙·٠●زائری بارانی ام اقابه دادم میرسی؟●
۩~ گروه مذهبی ، فرهنگی ♥ تاخدا ♥ ~۩
دعاي بسيار بسيار مجرب
آلونک
فقط چند لحظه با خدا
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
معبر سایبری اندیشه
زیر باران انتظار
روضه عشاق الحسین(ع) جنوب تهران
اموزشگاه فني و حرفه اي كامپيوتر
تارنمای تخصصی حاج جواد دلیر
یه وب دخملونه
حجاب
دوستی با خدا
خلاقیت و ریاضی 20
کبوتر حرم عشق
چهل داستان وچهل حديث از امام زمان (عليه السلام)
انتظار
آموزش مداحی و اشعار مذهبی
♥♥وبلاگ بزرگ یاران امام زمان(عج)♥♥
افسر جنگی
ازدواج - گل نرگس
تا شقایق هست....
بانوی اردیبهشت
پرسمان
چشم امید (فاطیماجون)
عشق من خدای من( کوثر جون)
عاشقان حضرت مهدی (عج)
کيست مراياری کند؟ (لبیک یا مهدی عج)
معجزه کلمات
خدایا دستم به آسمانت نمی رسد
هیئت بین الحرمین
آیه های انتظار
انتظار
بویی از عرفان حقیقی
هر چی بخوای هست
(✿◡‿◡)دنیای این روزام(◡‿◡✿)
چادر فاطمی
دانشسرای عشق و جنون
ربات بلاگ
مـــنــتــظـران مـــهــــدی
مقتدر مظلوم
بی دریغ باش مثل باران.....(فاطیما)
مسیرت مشخص امیرت مشخص نکن دل دل ای دل بزن دل به دریا
پاتوق دبیرستانیا
ام الکتاب
نصر19
شهدا شرمنده ایم
من و خدا
کوثر ولایت
افسران ارتش مهدویت
السلام علیک یا مولانا یا اباصالح المهدی
فصل دل
بیرق عشق
ادبستان
آفتابگردان
حجاب تو
متن های زیبا
سایت تخصصی دختران و بانوان
عاشقانه های من از خدا می گویند
صبح امید
خدایا کمکم کن
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

آموزش آرایش چشم لب و زیبا شدن مو با ماسک
خرید اینترنتی ساعت مچی مردانه و دخترانه
جستجو
امکانات سایت

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 36
بازدید ماه : 16
بازدید کل : 865017
تعداد مطالب : 1007
تعداد نظرات : 1388
تعداد آنلاین : 1

سوره قرآن خوش آمدید منتظر نظراتتون هستم * 6- 7- Online User
------------------------------------------------------------------